ميانسالى فرقش با جوانى اين است كه هر جا ميروى تقريبا ميدانى كه دوباره نخواهى رفت، زيرا فهميده اى كه فرصت ديدن بقيه نقاط زمين، به طور جد اندك است. ميفهمى بايد عميق نفس بكشى و به زيبايى هاى زمين و زمان چشم چرانى حسابى كنى،
به پدر و مادرت متفاوت نگاه ميكنى و يكى بدوهايت را ميگذارى كنار
نمك و قند ميشوند شياطين سفيد و جواب آزمايشهايت را يهويى نميخوانى چون چند تا در ميان تيك خورده كه فلان چيز بالاست فلان چيز پايينه!انگار سلولهايت تك تك دارند تركت ميكنند تا آماده شوى تو هم يكسرى تعلقاتت را ترك كنى.
دهه پنجم دلت را به پروردگارى گرم ميكنى كه در عمق تنهايي هم حسش ميكنى
دكترعليرضا شيرى
- چهارشنبه ۲۹ مرداد ۹۹ ۰۳:۱۲ ۴۸ بازديد
- ۰ نظر